کد مطلب:27883 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

محتوای خطبه












چگونگی آغاز خطبه، ادامه آن و طرح موضوع در آن به همراه آهنگ شورانگیز، تأثیرگذار و گدازنده كلام نبوی، تردیدی باقی نمی گذارد كه موضوع، بسی مهم تر و حساس تر و دغدغه آمیزتر از آن چیزی است كه برخی پنداشته اند. یكی از نقل ها را بیاوریم:

حذیفة بن اسید می گوید:چون پیامبر خدا از حجّة الوداع باز آمد، مانع از آن شد كه اصحابش در پیرامون درختانِ نزدیك به همِ دشت، بار افكنند. سپس به دنبال آنان فرستاد و در زیر درختان، نماز [ را به جماعت] گزارْد. سپس برخاست و گفت:

ای مردم! همانا خداوند ریزبینِ آگاه به من خبر داده است كه هر پیامبری به اندازه نصف عمر پیامبر قبلی اش عمر می كند و من گمان دارم كه دعوت حق و وفاتم نزدیك است و از من پرسیده می شود و از شما هم پرسیده می شود. شما چه خواهید گفت؟

گفتند:

گواهی می دهیم كه تو ابلاغ كردی و كوشیدی و خیرخواهی نمودی. پس خدا به تو جزای خیر دهاد!

گفت:

آیا به این كه خدایی جز خداوند یكتا نیست و محمّد، بنده و پیامبر اوست و بهشت او حق است و دوزخ او حق است و مرگْ حق است و قیامت، بی تردید، آمدنی است و خداوند، همه مردگان را برمی انگیزاند، گواهی نمی دهید؟

گفتند:

چرا، بدان گواهی می دهیم.

گفت:

خدایا! گواه باش.

سپس گفت:

ای مردم! خداوند، مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خودِ آنان به آنان سزاوارترم. پس هر كه من مولای اویم، این [ یعنی:علی] مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار.

سپس گفت:

ای مردم! من پیش از شما می روم و شما در حوض [ كوثر] بر من درمی آیید؛ حوضی كه عریض تر از فاصله بُصری تا صنعاست و در آن به تعداد ستارگان، جام های سیمین است و چون بر من در آیید، از شما درباره «ثقلین»[1] جویا می شوم. پس دقّت كنید كه پس از من، چگونه با آن دو رفتار می كنید! ثقل بزرگ تر، كتاب خدایعز و جل است؛ رشته ای كه یك سرش به دست خدا و سر دیگرش به دستان شماست. پس بدان چنگ زنید تا گم راه و دگرگون نشوید. و دیگری خاندان یا اهل بیت من اند. و خدای لطیف و خبیر به من خبر داد كه آن دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض بر من در آیند.[2].

چگونگی بیان خطبه، نشانگر این است كه پیامبرصلی الله علیه وآله بسی می كوشد تا دل ها را آماده سازد، اندیشه ها را به تأمّل وا دارد و گوش ها را شنوا سازد، به گونه ای كه سخن، چنان در اعماق قلب ها بنشیند كه فردا و فرداها، كسی را توانِ انكار نباشد، مگر از سَرِ دلْ مردگی و خیره سری در مقابل حق.

پیامبرصلی الله علیه وآله در آغاز، از این كه به زودی از میان امّت خواهد رفت، سخن می گوید و بدین سان، ذهن ها را برای اندیشیدن در مسئله جانشینی و چگونگی تداوم رهبری به تأمّل وا می دارد و آن گاه با جمله:«من مسئولم و شما نیز مسئولید» بر مسئولیت همگانی تأكید می كند. گویی می گوید من مسئولم كه حق را بگویم و واقعیّت را فریاد كنم و شما مسئولید كه بشنوید، تأمّل كنید، دریابید و عمل كنید. سپس می گوید:

من، سالیانی در میان شما بودم. شما درباره رسالتگزاری من چه می گویید؟

جمعیّت، یك پارچه فریاد برمی آورَد كه:

از سرِ اخلاص و دلسوزی، با تلاشی طاقت فرسا ابلاغ كردی. خدایت جزای خیر، عنایت كناد!

آن گاه از آنها با پرسش های مكرّر، بر بنیادهای اعتقادی و بر «اولی» بودن خود بر آنها در تمام شئون زندگی، گواهی می گیرد و پس از آن، خداوند را بر این همه، كه:

خدایا! شاهد باش.

اكنون، سخن به اوج رسیده است. جان ها تشنه اند و گوش ها آماده و سینه ها تپنده. پیامبر خدا با این همه تأكید و تنبّه و اصرار، چه می خواهد بگوید؟ او ادامه می دهد:

هر كه من مولای اویم، این علی مولای اوست.

آن گاه تأكید می كند كه گرانْ جانی در برابر علی علیه السلام و نپذیرفتن ولایت او، اعلام نبرد با من است.

آیا می توان گفت كه پیامبرصلی الله علیه وآله این همه تمهید و تأكید را معمول می دارد تا بگوید:«علی را دوست داشته باشید»؟!

پیامبرصلی الله علیه وآله می داند كه كسانی این حقیقت را برنخواهند تابید و رویارویی خواهند كرد و كسانی نیز جبهه خواهند گرفت. این همه تأكید و تنبّه، برای همین است.

آن گاه پس از ابلاغ، به گونه ای دیگر تأكید می كند:قیامت در پیش است و من به زودی خواهم رفت؛ امّا نگران پس از خودم كه چه خواهید كرد. هان! بر كنار حوض در انتظارم كه چگونه بر من وارد خواهید شد.

سلام خدا بر او كه در نهایت استواری و كارآمدی و كارسازی، پیام الهی را بر مردمان خواند و حقّ «حق» را ادا كرد! سلام خدا بر او كه با غمی بر سینه - برخاسته از آنچه می دانست - و با دغدغه ای از موضع ها و گفته ها و جریان سازی ها، پیام ولایتِ علوی را آورد و حرمت حق را پاس داشت! درود خدا بر او و بر كسانی كه راه او را پیمودند و جان خود را فدای او نمودند!









    1. ثقلین، یعنی:دو ثقل، دو چیز سنگین و یا گران بها، از آن رو كه اخذ و عمل به آن دو سنگین است و یا آن كه ارزشمند و گران سنگ اند.
    2. البدایة والنهایة:349/7. نیز، ر. ك:ص 237 (حدیث غدیر).